وای به حالت که نمی دانی گلدن گلوب چیست؟
هر دم از این باغ بری می رسد، باید مرتب در اینترنت جست وجو کنی آن هم نه در اینترنت قانونی و مفید و پاک و پاستوریزه و بازبینی شده و تحت نظارت استصوابی! بلکه در آن نوع اینترنتی که ورود به آن جرم است از هرنظر.
بعد که به آن اینترنت می روی می بینی که تمام دوستان وآشنایان هم آنجا هستند! بروتوس تو هم؟
بله باید مرتب در اینترنت جست و جو کنی تا ازقافله جا نمانی مثلا این روزها اگر کسی پرسید نظرت دربارۀ اصغر فرهادی و گلدن گلوپ چیست؟ چند راه پیش رو داری:
1- اگر بپرسی که قضیه از چه قرار است و گلدن گلوب چیست ؟ وای به حالت ! یعنی این قدر از دنیا بی خبری ؟! یا خودت را به نفهمی می زنی؟
2- اگر در اداره و مجامع عمومی باشی باید نگاهی به اطراف بیندازی و پس از اطمینان از امن بودن فضا حرف بزنی. اگر رئیس ها یا نورچشمان آن اطراف بودند ناگزیر باید بدگویی کنی واز مزایای اخراجی های سه گانه و سلحشوری های کارگردانان خودی حرف بزنی.
3- اگر در محافل هنری و روشنفکری باشی که باید ذوق زده بشوی و تبریک بگویی و مقادیری بد وبیراه به مقامات مسئول و رسانه های تحت سانسور نثار کنی.
4- وای به حالت اگر بگویی که علاقه ای به سینما وخبرها وجایزه هایش نداری یا این فیلم را نمی پسندی! خاک بر سرت با آن افکار ارتجاعی ات!
5- راستی تو هنوز پیام تبریک نفرستاده ای؟ نکند از مزدوران و جیره خواران حکومتی هستی؟
6- پیام تبریک فرستاده ای و ابراز شادمانی هم نموده ای؟ به به!چشم رسانه ها و خبرگزاری های متخصص کشف توطئه وافشاگر کارگزاران فرهنگی دشمنان روشن!
پس تو نیز استعداد توطئه داشته ای و تاکنون با چراغ خاموش حرکت می نمودی!
7- اما اصل قضیه این است که قضیه فقط به یک فیلم ویک جایزه که ختم نمی شود، گاهی یک رنگ معیار مرزبندی است، و تو باید مراقب رنگ لباس خود باشی. گاهی یک خوانندۀ موسیقی سنتی و تو باید بدانی که دربارۀ او باید با احتیاط حرف بزنی.
و گاهی... بگذریم از بد بدتر هم هست و آن این که یکی دو روزی است یک چیزی معیار شده است که اصلا گفتنی نیست، گناهش به گردن آن ها که می گویند دیدنی است!
نقل نوشته ها با ارجاع به نام وبلاگ ونویسنده آزاد است