رسم طنزنویسان این است که انتقاد کنند و کنایه بزنند و اگر کمی هم فضا فراهم باشد و به روی‌شان بخندید ممکن است سیاه نمایی و شبهه افکنی هم بنمایند.

اما اگر طنزنویسان بدانند که بقای ستون های طنز مرهون عزیزان و مسئولان است ، شاید به خود بیایند و به توصیه های دلسوزانه عمل کنند و طنزسازنده و دل گرم کننده و  سرگرم کنده بنویسند و در این هوای دل انگیز مهر ، لبخند بزنند و از آواز پرندگان سیاه وسفید پاییزی غرق شادمانی بشوند.

و البته همان طور که غرق شادمانی اند به خاطر بیاورند که فنای ستون های طنزنیز اغلب مرهون عزیزان و مسئولان دلسوز است.

با همین سبک سنگین کردن ها بود که به نظرم رسید می توانم ، پاسخ برخی شبهات وسیاه نمایی ها را بدهم ، با آن که خود عزیزان مسئول ، در هر چیزی که تعلل کنند در پاسخ گویی سرعت عمل دارند و گاهی هنوز پرسش از دهان طراح آن بیرون نیامده ،چنان پاسخی قاطع و کوبنده و بعضاً با نمک و لطیف ، می‌فرمایند که در معنای آن حیران بمانی!

یعنی  از طرح پرسش پشیمان و شرمسار بشوی وناگزیر سئوالت را وحرفت را و امضایت را پس بگیری .

و اما نمونه ای از آن پرسش ها و شبهه افکنی ها که گاهی مانع کار عزیزان مسئول هم می‌شود و پاسخ های کارشناسانه و مستند ما:

1- چرا آن سهام مربوط به اقشار کم درآمد و حقوق بگیر، مانند این سهام های درست  و حسابی نیست که در بورس ، بانک ها و مراکز اقتصادی و غیره! بر سرش کشمکش دارند؟

اصلاً چرا دیگر از سود آن سهام مخصوص فقرا خبری نیست؟

پاسخ دقیق : مگر شما تقویم ندارید؟ مگر روزنامه نمی‌خوانید؟ مگر به اخبار توجه نمی‌کنید؟

مگر الان زمان گرم شدن تنور انتخابات است که این قدر پرتوقع شده اید؟

2- چرا  سفرهای عزیزان مسئول ، به ویژه سفرهای آن سوی اقیانوس ها، این قدر خودمانی و خانوادگی و دورهمی است؟

پاسخ دقیق: شما اگر خبرهای فوتبالی را دنبال کنید و اگر برنامۀ نود را تماشا کنید و اگر راز موفقیت بارسلونا و رئال مادرید و منچسترو چلسی را بدانید ، این پرسش را مطرح نمی کنید.

دوستان عزیز شبهه افکن و آبیاری کنندۀ کشتزار و آسیاب دشمن! مگر شما نمی‌دانید که آموزش نسل جوان و سرمایه گذاری برای تیم های پایه از دلایل اصلی موفقیت تیم های بزرگ باشگاهی و ملی است؟ مگر خبر ندارید که دوران مسئولیت به هر حال گذراست و از امروز باید به فردا فکر کنیم؟

فردا که مسئولان فعلی می‌خواهند این بار سنگین مسئولیت و تکلیف و خدمت را از دوش خود بردارند لابد توقع ندارید که آن را بر زمین بگذارند! معلوم است که نمی‌شود آن بار سنگین را بر دوش نحیف فرزندان من وشما بگذارند، یعنی آن قدر مهربان  و عاطفی هستند که دل شان نمی‌آید فرزندان ما را با زحمت و دشواری های مسئولیت ، اذیت کنند این است که از همین امروز فرزندان خود را برای تحمل بار سنگین مسئولیت های آینده آماده می‌کنند  و چم وخم کار را به آن ها می آموزند تا خیالشان از بابت فردای فرزندانشان  آسوده باشد و خیال من و شما هم از بابت فردای فرزندان مان آسوده است که  بار سنگین مسئولیت هرگز بر دوش آن ها نخواهد بود چون نه طاقتش را دارند،نه چم و خم آن را می دانند و نه به سفرهای آموزشی اش رفته اند.